عکسهای برهنهی دختربیست سالهی مصری « ماجده» و پس از آن حمایتهای زنان اسرائیلی ، ایرانی ... عکسهای نیمه برهنهی گلشیفته فراهانی ، هنرپیشهی مطرح سینما وپس از آن موج برخوردهای متفاوت ... انتشاراین عکس ها و چگونگی برخورد با آن به دغدغهی ذهنی طیف وسیعی از مردم به ویژه زنان تبدیل شده وپرسشی پیش روی آنان گذاشته تا در این مورد به اظهار نظر بپردازند ،اظهار نظری به صورت آشکار ونهان، با جسارت یا نگرانی از اینکه با این ابراز نظراز جانب اطرافیان چگونه برخورد خواهد شد، به هر حال این روند نه چندان جدید ( چرا که قبلا نیزبه اشکال مختلف مطرح بوده ) اینک به بحث چالش برانگیزی بدل شده است.
انتشار عکسهای برهنهی ماجده ، گلشیفته و سایرین از آنجایی که در معرض عموم قرار گرفته بحثی است در عرصهی عمومی و نه عرصهی خصوصی ، هر چند بر اساس نظریات مطرح در جنبش زنان عرصهی عمومی و خصوصی از هم جدا نیستند ولی این بدان معنا نیست که در شرایط کنونی مناسبات و روابط موجود در این عرصهها تفاوتی با هم ندارند ، از آن جایی که ما در مناسبات غیرانسانی سرمایهداری مردسالار و بویژه در سیستم متحجر اسلامی زندگی میکنیم هنوز هماهنگی و انطباق بین این عرصهها به سختی امکان پذیر است. انتشار این عکس ها درهرحال حاوی پیامی است و اجازهی داوری و قضاوت را به بیننده میدهد و از آن جایی که اقدامی خارج از عرف وچارچوب وبه شدت تابو شکن بوده واکنشهای شدیدی را بدنبال داشته است . در هر صورت، قضاوت در مورد « برهنگی» به عنوان یک کنش ، نمیتواند یک سونگرانه باشد و از زوایای مختلف قابل طرح و بررسی است .
از بعد تاریخی ،انسان اولیه برهنه بوده و پوشش در ابتدا برای محافظت از سرما ، گرما ، حمل ابزارکار و غیره مورد استفاده قرار میگرفته، كما اينكه نمونههاي قبايل بدوي موجود نشاندهنده اين نكته ميباشد. ولی در پروسهی تاریخی تا کنون، پوشش به مقولهای جامعهشناسی ، فرهنگی ، روانشناسی و زیباییشناسی تبدیل شده است.
به جز جوامع بدوی اولیه، آدمی همواره میلی به پوشش، حداقل در مورد دستگاههای جنسی و تناسلی خود داشته و به مرور حسی برای پنهان کردن اعضای جنسی در او ایجاد شده که این روند همزمان با ایجاد و رشد نگاه جنسیتی شکل گرفته، نگاهی که در ارتباط مستقیم و هماهنگ با نظامهای مردسالارسلطه جو وطبقاتی رشد و نمو پیدا کرده است. ولی در واقع آنچه که در این بین مسئله زنان است و موجبات آزار و اذیت آنان را فراهم میکند جنس و یا اندامهای جنسی آنان نیست، پوشش داشتن یا نداشتن این اندام ها نیست بلکه مناسبات، فرهنگ و بینش جنسیتی حاکم است . مناسباتی که در این مورد با دادن حق سلطه و کنترل جامعه بر پیکر زنانه ، حق مالکیت بدن زن به مرد در نقشهای مختلف همسر ، پدر، برادر ، ایجاد بارسنگینی ازقوانین و مجازاتهای گاه به شدت وحشیانه از جمله شلاق ، زندان ، سنگسار ، بار اخلاقی و ناموسپرستی همراه با آزارهای فراوان تا حد کشته شدن زنان در این رابطه ، ایجاد بارعذابآور مذهبی ، اخلاقی و شرم از بدن خود در زنان که منشا بسیاری از خودکشیها ، خودآزاریها وبیماریهای جسمی و روانی در زنان شده، پیکر زن را به مثابه کالا به اشکال مختلف در ازدواجهای اجباری و غیراجباری، فحشا و بردهداری جنسی مورد معامله و خرید و فروش قرار داده و تاریخی مملو از رنج و عذاب برای زنان رقم زده است.
در جوامع اولیه ، زن و مرد کاملا برهنه و فارغ از هر گونه نگاه و برخورد جنسیتی ، آزادانه در کنار هم بودند ، درآن زمان، هنوز مناسبات استثمارگرانه و قدرت مدار پدید نیامده و آدمی به کالایی در جهت مناسبات مالکیت خصوصی و سلطه تبدیل نشده بود از این روی خارج از بار جنسیتی که در طول تاریخ بر آدمی تحمیل شد، قسمتهای مختلف بدن انسان فرقی با هم نداشته واساسا نیازی به پوشش و پنهان کردن اندامهای جنسی نبود.
در پروسه تاریخی ، همزمان با ایجاد سیستمهای طبقاتی ، مردسالار و سلطه جو بدن زن نیز به عنوان کالا و ابزار مورد استفاده قرار گرفت و اکنون در مناسبات سرمایهداری این استفاده کالایی به شدید ترین وجه خود رسیده تا آنجایی که فحشا ، پورنوگرافی و تجارت سکس به یکی از ارکان اصلی و پردرآمد تجارت سرمایهداری تبدیل شده است.
در سیستم طبقاتی و به ویژه سرمایهداری حاکم ، پروسه تولید بر اساس استثمار و تملک ارزش افزوده به وسیله صاحبان سرمایه شکل گرفته واین روند به ایجاد از خود بیگانگی ناشی از مناسبات کالایی منجر شده ، در این زمینه انسان و هر یک از اعضای او نیز به مثابه ابزار و کالا در جهت این بهره کشی و حفظ و تعمیق مناسبات ناشی از آن عمل می کنند .
نویسنده ای که با قلم زدن به حفظ مناسبات غیرانسانی موجود کمک میکند در واقع ابزاری است در خدمت سیستم حاکم ، در این رابطه ، دست او ، قلم او، ابزاری است برای این سیستم، اما آنگاه که این نوشتن علیرغم شرایط سرکوب ، به روشنگری ، آگاهی بخشی ، رشد و پرورش ویژگیها و مسائل انسانی میپردازد نه تنها به بقای سیستم کمک نمیکند بلکه به مبارزه برای رسیدن به آرمانهای انسانی میپردازد در این صورت دست وقلم او نه تنها ابزار نیست بلکه سلاحی برای مبارزه است ، نه تنها احساس از خود بیگانگی ایجاد نمیکند بلکه به نوعی هارمونی و هماهنگی زیبا و انسانی بین فرد وهویت او، فرد و محصول او اعم از مادی و غیر مادی منجر میشود.
از این منظر، درمناسبات موجود که زن و اندامهای جنسی او به ابزاری در بازار سکس و تجارت جنسی تبدیل شدهاند اقدام معترضانه ماجده برغم آنکه اقدامی اعتراضی و عکسالعملی بوده و شاید از بار آگاهی و عمق چندانی برخوردار نباشد ، تاثیر فراوانی داشته ، در واقع ماجده با برهنگی و نشان دادن اندامهای جنسی خود به مقابله با سیستم حاکم ، اسلام گرایی واپس گرا و هر نگرش و تفکری که زن را کالای جنسی میداند پرداخته ، اینجا دیگربدن و اندامهای جنسی او ابزار نیست بلکه به عنوان بخشی از پیکر انسانی او مطرح شده ، این اقدامی است درمقابله با نظام استثمارگر جنسی و هر آنچه که زن و اندامهای او را ابزار و کالا فرض کرده و سعی بر پوشش و پنهان کردن آن دارد، یا مبادرت به استفاده خصوصی در قالب ازدواج و مناسبات خانوادگی نموده ، و یا به صورت عرضه عمومی و کالایی در قالب فحشا ، پورنوگرافی و تجارت سکس مورد بهرهبرداری قرارداده است . در همین ارتباط ، در کشوری چون ایران که حکومتی ایدئولوژیک و سرکوبگردر آن حاکم است اساسا پوشش وحجاب امری سیاسی است و در این زمینه برخوردهای شدید و مجازاتهای غیر انسانی حاکم است ولی در کشورهای غربی نیز که از آزادیهای فردی بیشتری برخوردارند قوانینی وجود دارد که محدودیتهایی در مورد نوع پوشش و میزان برهنگی ایجاد میکند و علیرغم آزادی فردی وحق انتخاب پوشش و مالکیت هر فرد بر جسم خود، سیستم از طریق وضع قوانین در این زمینه محدودیتهایی ایجاد کرده ودر واقع استثمار جنسی حاکم ازطریق قوانین، اعمال کنترل و سلطه میکند .
درمورد موج برهنگی جدید ، باید گفت جنس حرکات آن با هم متفاوت است ، ماجده عکسهای خود را زمانی در معرض دید جهان گذاشت که در مصر اسلام گرایی واپس گرا این فرزند راستین نئولیبرالیسم سوار بر موج حرکت مردمی که خواهان سرنگونی دیکتاتوری و برقراری دموکراسی بودند به صحنه آمد با شعارها و خواستههایی که حداقل برای مردم ایران با تجربه ی کابوس سی وچند ساله دیکتاتوری اسلامی و پرداخت بهای سنگین آن،آشناست. عمل ماجده کنشی اعتراضی به جریان زن ستیزو سرکوبگر اسلامی بود سرکوبی که از همان ابتدا با تعرض به زنان در میدان تحریر شروع شد. در واقع ماجده، با حرکتی فردی و مستقل و به ويژه با فيگورهايي كه نشانههاي كنايهآميزي از زنان شاغل در صنعت پورنوگرافي بود، به هرگونه سرکوب و تضییع حقوق انسانی خود به عنوان یک زن اعتراض کرد. در این میان نگاه ها و برخوردها به عمل او بسیار متفاوت و متضاد بود ، برخی آن را پر شورانه تایید کردند و برخی آن را هتاکانه نفی کردند.
ازجمله مسائل قابل توجه دررابطه با عکسهای ماجده این است که ، عکس های «کریم» دوست پسر ماجده هم زمان با او منتشر شده بود ولی هیچ جا به عکسهای برهنهی کریم برخورد نشد و همه اعم از موافقین و مخالفین از این مسئله گذشتند، در حالی که این حرکت از سوی یک زن و مرد با هم صورت گرفته بود ولی عکس برهنهی یک مرد کاملا عادی تلقی شده ، ارزش گذاری نشد ، قضاوت نشد و اساسا در این مورد بحثی در نگرفت که این خود نشان دهندهی یک ذهنیت پنهان در جامعه هم در میان موافقین و هم مخالفین در مورد تفاوت برهنگی زن و مرد بود و بدین معنا که حاکمیت تفکر مردسالارانه و نگاه جنسیتی به پیکر زن تا چه حد در اعماق فرهنگ و نگرش مردم رسوخ دارد.
کنش ماجده یک کنش اعتراضی بود ، هرانسانی مالک بدن خویش است و حق دارد در مورد نوع پوشش خود تصمیم بگیرد ، ما معتقدیم که هر گونه برخورد ابزاری با جسم و استفاده کالایی ، تبلیغی و تجاری ازآن درهرشکلی، به نوعی بی هویتی است بی هویتی که سیستمهای غیرانسانی تا کنون موجود، براساس نگرش جنسی و سکسی به زن به آن دامن زدهاند تا آنجا که اکثریت زنان نیز به خود به همین دید نگاه میکنند ومعیار ارزش یا عدم ارزش خویش را در بدن خود، جوانی ، زیبایی و قدرت باروری میدانند.
تجربه مبارزات گذشته نشان میدهد که آزادیهای دموکراتیک و حقوق فردی با حفظ ارزشهای انسانی و حقوق سایرین معنا پیدا میکند ونمی توان ازهرراهی برای رسیدن به هدف استفاده کرد ، راه مبارزه خود بخشی از هدف است و هیچگاه نمیتوان با راه و ابزار غیر انسانی و ضد ارزش به ارزشها دست یافت ازاین منظر، عمل ماجده تاثیرگذاراست نه صرفا به این دلیل که عملی معترضانه وجسورانه است و دیدگاههای موافق عمدتا ازاین منظربرخوردکرده اند،بلکه بیشتر به این دلیل که این عریانی، به نوعی به چالش کشیدن سیستم کالایی حاکم بر پیکر زنانه است اوعملا نشان داده که یک زن مالک جسم خویش است وحق دارد هر گونه که میخواهد در مورد آن تصمیم بگیرد ، او نشان داده که بدن او و و هر زنی کالا نیست و اینکه اندامهای جنسی زن اگر نگرش جنسیتی و سکسی سلطه جو را از آن بگیریم عضوی است چون سایر اعضا و ویژگی خاصی ندارد، این مناسبات ضد انسانی حاکم است که عضو جنسی زن راعضو ویژه دانسته و آن را میپوشاند ، پنهان میکند، با آن تجارت میکند ،کسب درآمد میکند و نهایتا با دستاویز قرار دادن همین مسائل، زن را سرکوب میکند.
چگونگی اقدام و انتشارعکسهای گل شیفته نسبت به ماجده متفاوت است ، گلشیفته به عنوان یک هنرپیشه در یک آکسیون جمعی، تیزر تبلیغاتی مربوط به نهادی سینمایی در فرانسه ( کانون سینمایی سزار) به گرفتن این عکسها اقدام کرده ،یعنی درعرصه فعالیت هنری، وگذاشتن این عکس ها درصفحه اینترنتی، بدون هیچ گونه اظهار نظرخاصی از جانب او صورت گرفته ، در حالیکه ماجده مطرح کرده بود که این کار به عنوان یک اعتراض انقلابی به شرایط است. گلشیفته هنرمند مطرحی است که از شرایط خفقان جمهوری اسلامی جان به لب شده ، از نسل جوانی است که درست در تقابل و تضاد با هر آنچه جمهوری اسلامی طی این سی و چندسال میخواسته بسازد، قرار دارد، هنرمندی که در عرصهی سینمای جهانی کار میکند و در حال مطرح شدن است، اودخترجوانی است که از شرایط ایران سرخورده، و بار چندین سالهی سرکوب و سانسوررا كشيده و اینک در شرایطي به اصطلاح آزاد، در جامعهاي زندگي و فعاليت هنري می کند كه هنرپيشگان آن با انگيزهها و اهداف متفاوتي روي پرده سينما برهنه ميشوند. او ميتواند در روند فعاليت هنرياش در اين جامعه جذب سينماي هاليوود شود و يا به سينماي آلترناتيو بپيوندد، اگرما می خواهیم ازاو فاحشه بسازیم یا قهرمان این مسئله به ما مخاطبین برمی گردد .
ازآنجایی که در مسیرگذرازسنت به مدرنیته جامعهی ما یکدست وهمگون نیست وفرهنگها و باورهای مختلفی در آن به چشم میخورد، برخوردهای متفاوتی نیز در این مورد صورت میگیرد. برخوردهای افراطی از هر دو گروه مخالفین و موافقین خودمسئله سازبوده و به نوعی، ماهیت کار گلشیفته را تغییر داده است. آری گل شیفته حق دارد هر گونه که میخواهد بپوشد یا نپوشد و این جسارت را دارد که خود را نیمه برهنه در معرض دید عموم قرار دهد و هر گونه مخالفت با این حق فردی او از زاویه دیدگاههای مذهبی ، ناسیونالیستی، متعصبانه، ناموسی و غیرتی در واقع نگرشی مردسالارانه و متعصبانه است.
از دیدگاهی که عاری ازبار جنسیتی است زنی که خود را با چادر و روبنده میپوشاند به جسم خود به عنوان یک وسیله جنسی نگاه میکند، زنی که به جسم خود به عنوان یک کالا برخورد میکند چه در فحشا و چه با ازدواج و مناسباتی که جسم خود را واگذارمیکند و در ازای آن از امنیت و رفاه اقتصادی و ... برخوردار میشود به جسم خود به عنوان ابزار جنسی برخورد میکند، زنی که در عرصه هنر و سینما جسم خود را چون کالایی عرضه میکند و این عرضه کاملا بار جنسی و سکسی دارد باز هم دارای همان نگاه جنسیتی است.
عریانی جسم انسان چه زن ، چه مرد خارج ازمناسبات، فرهنگ و تفکر مردسالارانه و فارغ از بار جنسیتی حاکم اساسا نه مسئله است و نه مسئله ساز،مشکل اساسی در این میان ، مناسبات جنسیتی حاکم است که در ارتباط مستقیم و هماهنگ با سیستم طبقاتی ، مردسالار و سلطه جو پدید آمده و تنها با از بین رفتن این سیستم ، از بین خواهد رفت.
زناني ديگر
اسفند 90
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر