۱۳۹۲ بهمن ۸, سه‌شنبه

بارديگر آتش جمهوري اسلامي به جان كارگران افتاد



صبح روز يكشنبه 29 دي‌ماه 1392 خبري دردناك فضاي مجازي و تيتر برخي روزنامه‌ها را به خود اختصاص داد: «آتش‌سوزي در يك كارگاه توليد لباس در خيابان جمهوري جان دو كارگر ِ زن را گرفت و عده‌اي ديگر زخمي شدند.»
تصاوير و فيلم‌هاي پخش شده به اندازه‌‌ي لهيب‌ شعله‌هاي آتش جانگذاز بودند. زن كارگر التماس‌كنان از پنجره آويزان بود. آن ديگري چند لحظه قبل سقوط كرده و جنازه‌اش سنگ‌فرش پياده‌رو را رنگين كرده بود. عابران و آتش‌نشان‌ها دست وپابسته، ناظر صحنه‌ي دلخراش بودند. بعد از پنج دقيقه زن دوم هم در فضا رها مي‌شود. زن ِ خياط به سيمان كف خيابان دوخته مي‌شود. ضجه و زاري كاري از پيش نمي‌برد.
طبق آمار اين سه‌ دهه‌ي اخير روزانه بين 5 تا 6 نفر از كارگران ايران در محيط كار كشته شده‌اند. معادن، پروژه‌هاي ساختماني، پالايشگاه‌ها، پتروشيمي، مزارع كشاورزي و كارگاه‌هاي توليدي كوچك و بزرگ به قتل‌گاه كارگران و نيروي كار تبديل گشته‌اند. در محيط‌هاي صنعتي مانند اراك ، قزوين و... ميزان آلاينده‌هايي مانند سرب آن‌چنان افزايش يافته كه مرگ و مير نيروي كار به دنبال شيوع انواع سرطان، ام اس و انواع و اقسام بيماري‌هاي ديگر بس فاجعه‌آميز گزارش شده است.
خانه كارگر، اين نهاد ِ ضد كارگري و آلت دست كارفرمايان دولتي و غيردولتي در اين سال‌ها در پشت درهاي بسته عليه نيروي كار، هرچه را كه در توان داشته، ازحذف گام به گام همان قوانين اندك و نيم بند حمايتي تا تصويب قوانين هرچه ارتجاعي‌تر و ضدانساني تر-همچون تصويب حقوق كارگران در زمان روحاني كه يك چهارم خط فقراعلام شد- به اجرا گذاشته است.  با اين حال آقاي صادقي يكي از مسئولين خانه‌ي كارگر با ظاهري رياكارانه اعلام مي‌دارد:«ما اين گونه حوادث خطرناك را در اين محيط‌ها پيشگويي كرده بوديم.» بله اين هم مسئوليت سنگيني است كه خانه كارگر بردوش مي‌كشد و جا دارد كه پاداش گزافي هم بابت آن دريافت كند!
طرف ديگر ماجرا نيروي آتش‌نشاني و مقامات شهرداري تهران با لوث كردن فاجعه و مبراكردن خود از هرگونه مسئوليتي نهايتا خود ِ كارگران را مسئول مرگشان دانستند. بيشرمانه‌تر اينكه آقاي عبدالهي از معاونين شهرداري تهران مي‌گويد: «مرگ آنان خواست ومشيت الهي بوده است.» مشيت الهي برآن بوده است كه شما پيشرفته‌ترين وسايل آتش‌نشاني را در اختيار مرتجع‌ترين همپيمانان‌ خود در منطقه، ازجمله حزب‌الله لبنان، قرار دهيد ولي نردبان فرسوده‌‌ي خودتان در روز حادثه باز نشود، كه تشك‌هايتان براي سقوط احتمالي كارگران مهيا نباشد و....
قربانيان حادثه دو زن كارگر ِ 44 ساله و 60 ساله و سرپرست خانواده بوده‌اند. فقر وگراني و خطر بيكاري اهرم‌هاي فشاري هستند كه زحمتكشان را مجبور به كاركردن در اين بيغوله‌هاي فرسوده و ناايمن مي‌كند. آنچه كارفرما مي‌بيند حساب ميلياردي سودش است تا ماشين پورشه‌اش را از گمرك بگيرد و ويلاي ميلياردي‌اش را به روز كند و نه بيشتر. البته بده بستان‌هايش با دستگاه قدرت حاكم از لاي پرونده‌هاي فساد اقتصادي اظهرمن‌الشمس شده است.  كارفرمايان دولتي و خصوصي با تصويب قوانين ضد كارگري از يك طرف نان را از سفره كارگران به يغما مي‌برند و از سوي ديگر با تصويب قوانين شديد امنيتي امكان هرگونه كنش و اعتراضي را از آنان مي‌گيرند. بگيروببندهاي كارگران در اعتصابات گسترده‌ي چند ماه اخير مويد ترس استثمارگران از گسترده‌تر شدن جنبش‌هاي مطالباتي كارگران و مزدبگيران است.
فعلا براي خاموش كردن خشم كارگران و مردم از اين حادثه‌ي دلخراش، همچون اتفاقات مشابه (كودكان شين‌آباد و..)، دوباره گروه «تحقيق و تفحص» تشكيل خواهد شد و در آخر كار يك گزارش بي‌بو وبي‌خاصيت ماجرا را براي حاكمان ختم به خير خواهد كرد. اما درد و اندوه براي بازماندگاني از اين دست ابدي خواهد شد.
چه بايد بكنيم؟ چه راهي ما را از تكرار اين گونه حوادث حفظ خواهد كرد و....

ما، زناني ديگر، معقتديم كه راه رهايي در نهايت رهايي از حاكميت سرمايه و سرمايه‌داران است كه اولين گام در اين راستا سرنگوني نظام سرمايه‌داري، ارتجاعي و فاسد جمهوري اسلامي است، اما در شرايط كنوني و تا برداشتن گام‌هاي اساسي مي‌توان با اقداماتي مقدماتي، هم  در جهت كسب حداقل‌ها تلاش كرد و هم شرايط را براي برداشتن گام‌هاي اساسي فراهم كرد. از جمله‌ي اين اقدامات مي‌توان به چند مورد زير اشاره كرد:

  1. اقدام به ايجاد تشكل‌هاي مستقل ِ زنان كارگر: در اين امر ترديدي نيست كه تمامي كارگران بايد تشكل‌هاي مستقل خود را داشته باشند. اما از آنجا كه قانون كار شامل كارگاه‌هاي كوچك و زير ده نفرنمي‌شودو اين كارگاه‌ها از نظر ايمني، امكانات رفاهي، بيمه، بازنشستگي و... تحت شرايط بسيار بدتري، حتي از قانون ارتجاعي كار جمهوري اسلامي، اداره مي‌شوند و از آنجا كه كارگران اين كارگاه‌ها را عمدتا زنان تشكيل مي‌دهند، نياز به تشكل مستقل ِ زنان كارگر بسيار حياتي است. زنان كارگر با ايجاد تشكل‌هايي مستقل و براساس منافع خود در اولين گام‌هايشان مي‌توانند جهت كسب مطالبات حداقلي‌اي همچون شمول قانون كار براين كارگاه‌ها مبارزه كند....
  2. افشاي نهادهاي وابسته‌ي كارگر:نهادهاي وابسته‌اي همچون خانه‌كارگر يا انجمن‌هاي اسلامي، به عنوان نهادهايي وابسته به حاكميت سرمايه‌داران ارتجاعي جمهوري اسلامي در نهايت هدفشان حفظ اين نظام و منافع سرمايه‌داران حاكم است. وظيفه و كاركرد اين نهادها به انحراف كشيدن مبارزات كارگران، جاسوسي كارگران و به دام انداختن عناصر مبارز، توجيه سياست‌ها و برنامه‌هاي دولتي و خوش‌رقصي براي آنان است. كارگران بايد تشكلات مستقل خود را داشته باشند و در افشاي اين نهادهاي وابسته يك لحظه فروگذار نكنند.
  3. حمايت از حركات و اعتراضات ساير كارگران: حمايت از حركات و اعتراضات ساير كارگران پيوند كارگران را عميق‌تر، آگاهانه‌تر و پوياتر خواهد كرد و لرزه براندام كارفرمايان خواهد انداخت!
  4. حمايت از كارگران در بند و خانواده‌هاي آنان: يكي از نگراني‌هاي اساسي كارگران در گام برداشتن براي مطالباتشان وضعيت خانواده‌هاي آنان پس از بيكاري، دستگيري و احيانا زندان است، با ايجاد صندوق‌هاي مستقل و كارگري و جلب حمايت از ساير اقشار و طبقات ِ حامي كارگران مي‌توان به خانواده‌هاي كارگران دربند و يا بيكار ياري رساند.
  5. ، اعتراض و افشاگري در مورد سوانحي كه براي كارگران در محيط كار روي مي‌دهد: سكوت و بي‌تفاوتي در قبال چنين حوادث دلخراشي به تداوم اين شرايط خواهد انجاميد. حساسيت و كنش شديد در قبال اين فجايع مسئولين را عليرغم ميلشان وادار به تامين حداقل‌ها در محيط كار خواهد كرد.
     و....
                                                                                                                                    زنان ديگر

                                                                                                                                    سوم بهمن 1392

هیچ نظری موجود نیست: