در
شرایطی به استقبال روز کارگر- معلم می رویم که بسیاری از کارگران و معلمان زحمتکش،
دربند هستند و خانواده هایشان با مشکلات معیشتی دست به گریبانند. تعدادی از معلمان
نیز در تبعید به سر می برند.
اجحاف وستم به معلمان در رژیم گذشته و در جمهوری
اسلامی برکسی پوشیده نیست و طی این سالها معلمان به مبارزات گوناگونی دست زده اند.
تعدادی از آنان از زندانیان سیاسی دههی شصت بودند و گروهی دیگر درگیر مسائل صنفی
شده و سر از بازداشتگاههای جمهوری اسلامی درآوردهاند.
در سال 85 معلمان درپی اعتصابات، اعتراضات، تجمع
در مقابل مجلس و طرح مطالبات صنفی از سوی نهادهای امنیتی مورد پیگرد و بازداشت
و... قرار گرفتند. در سال 88 در کوران اعتراضات خیابانی به تقلب در انتخابات و
جریانات پس از آن، جمع کثیری از معلمان به وسیلهی نهادهای امنیتی در شهرهای مختلف
گرفتار احکام حبس، تبعید، پرونده های بازِ قضایی، صدها حکم انفصال از خدمت، اخراج
و محرومیتهای اداری به خاطر مسائل صنفی شدند.
رسول بداقی فعال صنفی معلمان و فعال حقوق بشر در
سال 88 پس از حدود سی سال خدمت در آموزش و پرورش اخراج و حقوق او نیز قطع شد. محکومیت
وی شش سال است و درحال حاضر در زندان رجایی شهر به سر میبرد. بداقی در اعتراض به
ضرب و شتم اخیر زندانیان سیاسی بند 350 اوین (در 28 فروردین 93) دست به اعتصاب غذا
زده است.
محمود باقری به نه سال و نیم حبس محکوم است که دو
سال آن را در بند 350 اوین سپری کرده است.
محمدامین آگوشی ده سال محکومیت دارد. وی را به
زندان زاهدان تبعید کرده و دربند مجرمین قرار داده اند و سلامت جسمی و روحی او
بسیار وخیم است. فرزند 24 ساله آقای آگوشی برای تأمین مخارج دیدار با پدرش در
زندان زاهدان، یکی از کلیههایش را در پیرانشهر فروخته است؛ از این جهت که معلمان
پس از این که حکم قضایی شان را دریافت میکنند، حکم اخراجشان از آموزش و پرورش نیز
صادر میشود و حقوقشان قطع میگردد، خانواده های آنها در شرایط بسیار سختی زندگی
میکنند.
معلمان دیگری همچون عبدالرضا قنبری، هاشم شعبانینژاد
و هادی راشدی محکوم به اعدام هستند.
محمد توکلی معلم کرمانشاهی نیز به بروجرد تبعید
شده. او وقتی قائم مقام ستاد روحانی در کرمانشاه شد، با خوشبینی امید داشت که همهی
زندانیان فرهنگی آزاد شوند و احکام تبعید او و دیگر معلمان نقض گردد.... اما غافل
از اينكه دولت اعتدال نيز فرزند خلف دولتهاي قبلي است.
نظام جمهوری اسلامی بار دیگر دست در آستین کرد و
روحانی را بر تخت نشاند تا این بار با چهرهای اعتدالگرا از سقوط حتمی نظام
جلوگیری کند. بنابراين همچون سالهاي قبل روز به روز نه تنها وضع معیشتی مردم سخت
تر می شود بلکه شعارهای مزورانه ی او در مورد آزادی زندانیان سیاسی و... نیز خاموش
می گردد، زیرا مردی که سال ها در شورای امنیت بوده خود از همان جنس است.
رژیم درعین حال که به بند كشيدن و سرکوب
معلمان میپردازد، سیستم آموزشیاش آنها را از نظر معیشتی در تنگنا قرارمیدهد
ازجمله: با توجه به نرخ تورم 35%، حقوق فرهنگیان بیست درصد افزایش یافته است، از
پرداخت مطالبات به تأخیر افتادهی فرهنگیان شاغل و بازنشسته خودداری میشود، حقالزحمهی
مراقبت در امتحانات و تصحیح برگههای امتحانی30% کاهش یافته است و نمایندگان
خودفروختهی مجلس رژیم در بررسی طرح نظام رتبه بندی معلمان( با99 رأی موافق از 198
رأی) با تصویب این طرح مخالفت کردند. درست در همین شرایط معلمان ناگزیرند برای تأمین مخارج
زندگی، با اضافه کاری و تدریس خصوصی یا کارهایی که سنخیتی با معلمی ندارد چرخ
زندگی را به دشواری بگردانند.
همهی این تضییقات از یک سو و چپاول کارگزاران
رژیم از سوی دیگر، ستم به معلمان زحمتکش را عریانتر نشان میدهد. علی اصغر فانی
وزیر آموزش و پرورش میگوید « طبق قانون بودجه ی سال 93 بعضی از مدارس در موقعیت
تجاری خوبی هستند که این شرایط برای مدرسه مناسب نیست و با تغییر کاربری آن از
آموزشی به تجاری و فروش آن، زمینهی خرید چند مدرسه را فراهم میکنیم، این یک
سرمایهگذاری است.(همشهری)». وزیر آقای
روحانی چوب حراج به اموال مردم زده و میخواهد مدارس را به فروش بگذارد. سوال این
است که کی و کجا میخواهد مدرسه بسازد؟ عمر4سالهی وزارت او کفاف نمیدهد که لاف و
گزافهایش را که فریبی بیش نیست به اجرا درآورد.
غارت اموال مردم از این دست کم نیست؛ تعاونی مصرف
فرهنگیان استان تهران(سال84) شانزده میلیارد تومان وام از بانک ملی دریافت کرده که
هشت میلیارد آن پرداخت نشده است و با جریمهی دیر کرد بیست میلیارد تومان بدهی
برای این تعاونی بالا آورده است. مشخص نیست افرادی که در آن زمان این وام را گرفتهاند
آن را کجا هزینه کردهاند.
شیوهی فاسد حکومتی رژیم، دست بسیاری از زیر دستان
آنها را برای غارت باز گذاشته است، اما اینها بخشهايی بسیار کوچک از آن فسادی
است که در رژیم منحط اسلامی اتفاق افتاده است و در قياس با پول نفت گمشده یا ثروت بابک زنجانی و
امیرمنصورآریا و رفسنجانی ها و...بسیار ناچیز است.
و اما روز جهانی معلم 5 اکتبر برابر با 13مهر است
ولی رژیم از بزرگداشت این روز به وسیلهی معلمان آگاه نه تنها جلوگیری میکند بلکه
روز مرگ مطهری را روز معلم جا میزند و با مدح این چهرهی ارتجاعی درچند روز
متوالی (از11اردیبهشت) و ارج گذاشتنهای تو خالی به معلمان، روز جهانی کارگر را
تحتالشعاع قرار میدهد. معلمان پیشرو در سراسر جهان بر آموزش همگانی، ارتقای سطح
زندگی معلمان و دیگر زحمتکشان، برابری زنان و مردان معلم در همهی سطوح،
ایجاد فرصتهای برابر آموزشی برای دختران و پسران، عدم تبليغ هر نوع ایدئولوژی در
مدارس و بازگرداندن بچههای خیابان به مدرسه تلاش میکنند. در هر جامعهای این
معلمان هستند که تقریباً تمامی نیروی کار را تربيت كرده
و ارتقا ميدهند و دانش و مهارت را به آنان ميآموزند و به نیروی کارِ
در خدمت سرمایه، ارزشی ميافزايند
که باعث بالا رفتن قيمت آن در بازار كار شده و سود حاصل از اینِ ارزش افزوده نصيب
سرمايهداران و يا دولت سرمايهداري ميشود.
روزجهاني
كارگر، اول ماه مه، روز گراميداشت تمامي زحمتكشان ازجمله كارگران، معلمان،
پرستاران و تمامي كساني است كه سرمايهداري آنان را به انواع مختلف استثمار ميكند.
ما این روز را با یاد فرزاد کمانگر معلم مبارز،
گرامی می داریم؛ معلمی که در اردیبهشت89 روزی نزدیک به روز معلم فرمایشی و برای
ترساندن معلمان مبارز اعدام شد.
11 اردیبهشت 93
سرنگون باد جمهوری اسلامی
تینا. ف
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر