۱۳۹۱ اسفند ۵, شنبه

بار دیگر از 8 مارس سخن می گوییم





8مارس 91 گرامیداشتی پنهان اما نه خاموش در دل تاريكي دیکتاتوری اسلامي
                       
سال های زیادی است، بیش از صد و اندی سال، که زنان، پیش از ما و همزمان با ما، هر سال از گرامیداشت روز جهانی زن سخن گفته‌اند، گرامیداشتهایی در اوج اعتلای انقلابی و یا در حضیض رکود و خفقان. اینک نیز ما زنان ایران، ازبطن یکی از سیاهترین دوران‌هاي تاریخی از روز جهانی زن سخن میگوییم، ما همچون هموارهی تاریخ، با عشق و امید به زندگی و باور به عدالت، آزادی و رهایی، این روز را گرامی میداریم. و امسال اين  روز را  درشرايطي گرامي مي‌داريم که زنان، در ایران و جهان در زیر بار فقر، بیکاری، تورم، قوانین ضد زن، فحشا، قتلهای جنسیتی، ناموسی و .... له میشوند. در ایران تورم و بیکاری ناشی ازطرح خانمان برانداز حذف یارانهها، این رهاورد سرمایهداری سفاک جهانی در قالب سیاستهای خصوصیسازی و نقش رذیلانهی دیکتاتوری اسلامی که  زالوصفتانه به جان مردم افتاده مزيد بر علت شده و شانههای رنجدیده اما توانمند زنان را هرچه بيشتر خم كرده است، با خط فقردو میلیوني، در جامعهای که 99% مزد بگیران با درآمدی بسیار کمتر از آن مجبور به گذران هستند،  این چنین است دوزخی که سرمایهداری اسلامی برای ما ساخته و پرداخته است. جنایتکاران حاکم که به خوبی سرنگونی خود را نزدیک می‌بينند در دزدی، فساد، ارتشا گوی سبقت از هم ربوده و آخرین تکههای باز ماندهی دارایی کشور را، وحشیانه به دندان میکشند. اختلاف و درگیریبین بالاییها اوج گرفته و هر روز نمود تازهای پیدا میکند. رهبر در بين ياران خود نيز اعتبارش را از دست داده و اين مسئله ولولهاي در سيستم برپا کرده است. وزرا استیضاح میشوند، پستها جابجا می شوند، شرح دزدیهای چند میلیاردی پشت سر هم افشا میشوند، دیگر گذر سران نیز به اوین افتاده است. افشاگری، دعوا، کتک کاری و بد وبیراه گفتن جناحهاي مختلف حكومت به يكديگر، بخش زیادی از اخبار روزانه را به خود اختصاص داده؛ دولت و مجلس به جان هم می افتند و خامنه ای میانجی گری میکند، احمدی نژاد اسناد جرم جمع کرده و به اصطلاح پرونده همه را زیر بغل دارد. از سویی دیگر سرکوبها و فشارهای مختلف اقتصادی -اجتماعی  که بر مردم وارد شده، زندگی آنان را طاقت فرسا نموده و تضاد بین بالاییها و پایینیها را به اوج خود رسانیده و جز با سرکوب و کشتار از جانب بالایی ها قابل کنترل نیست. رژیم برای سرکوب وحشیانه وایجاد رعب و وحشت، انتشار خشونت و خشونتطلبی در جامعه، دستگیریها و اعدامها را روز به روز افزایش مي‌دهد و با هر بهانه و عنواني و به اشكال مختلف دست به اعدامهای گسترده در تمامي نقاط كشور مي‌زند.اعدامهای گروهی با عنوان اراذل و اوباش به وحشیانهترین شکل در انظار عمومی، اعدام ملیت ها ی کرد، عرب، سیستاني  بلوچستاني، به دار کشیدن وحشیانه چند تن در سبزوار آن هم در یک استادیوم ورزشی که برای اولین بار حضور زنان نیزدر آن آزاد بوده! اعدام در زاهدان، کردستان، آذربایجان، قطع دست در شیراز در انظار عموم به فجیعترین شکل و با تکنولوژی جدید اسلامی! آمار اعدام‌ها را تنها درسال گذشته به 578 تن رساند!از سویی دیگر دستگیریهای گسترده به ویژه دستگیری خبرنگاران با عناوین واهی و بدون هر گونه توجیه، از جمله دستگیری 45 خبرنگار در سال گذشته و حدود 10 نفردر همين اواخر ما را جزو 10 کشور اول جهان از نظر زندان و قتل خبرنگاران و رتبه چهارم در جهان از نظر سانسور مطبوعات قرار داده است. رژیم با نزدیک شدن انتخابات دروغین ریاست جمهوری سرکوب را هر چه شدیدتر نموده و به بهانه‌ي رمز « انتخابات آزاد»،  می کشد، زندانی می کند و شکنجه می کند. گرچه فضای نفس گیردیکتاتوری دینی امان را از مردم بریده اما نتوانسته است ترس را بر مردم حاکم کند چرا که اخراج، بیکاری، دستگیری و زندان، بخش ملموسی از زندگی مردم شده است. مزاحمتهای دائمی مزدوران رژیم با عنوان «گشت ارشاد»  در خیابانها، حضور افزیش یابندهی بیخانمانها، متکدیان، دستفروشان، کودکان کار، سیر صعودی و وحشتناک اعتیاد، صنعت سکس و تن فروشی، تباهی و فساد سیستم را آشكارترنموده و دیگر مردم پشیزی اعتبار و مشروعیت برای رژیم قائل نبوده و سران حکومتی به انحاء مختلف اسباب مضحکه و تمسخر آنان مي‌شوند.
بار دیگر از 8 مارس سخن می گوییم، در شرایطی که تحریم ها نه تهدیدی برای رژیم بلکه به چماقی برای  اعمال  فشار بیشتر بر مردم تبدیل شده و رژیم در سایهی آن هرگونه بیداد اقتصادی را توجیه میکند، افزایش نرخ ارز و طلا،  افزایش کمرشکن قیمت مواد غذایی، مسکن، حمل ونقل، سوخت، دارو و امکانات درمانی زندگی را برای مردم سخت و سخت تر نموده، افزایش روزانه‌ي و حتی ساعت به ساعت قيمت ِ مايحتاج زندگي، مردم را به شدت درگیر کرده و گذران زندگی را برای آنان تبدیل به کابوسی روزانه نموده است. بیکاری فلج کنندهای در همه‌ي سطوح فراگیر شده، روز به روز بر تعداد فارغ التحصیلان بیکار افزوده میشود. فضای یاس و افسردگی کشندهای بر جوانان حاکم شده چرا که آنان به خوبی میدانند هیچ امکانی  برای کار کردن،  برای مستقل شدن، برای شاد بودن و حتی برای زندگی کردن وجود ندارد. شاغلین ازامنیت شغلی برخوردار نیستند.قراردادهاي موقت، تعديل نيرو و اخراجهای دسته جمعی و پرداختهای معوقه چند ماهه و حتی چند ساله زندگی آنان را مخدوش نموده. فقط نمونه كوچكي از آن كارگران كارخانه قند اهواز هستند كه 22 ماه است  حقوق نگرفته اند و حتی بیمه هم ندارند. چه بسیارند كارگراني كه با دستمزد زير حداقل، شرایط طاقت فرسای کاری را تحمل ميكنند و افراد تحصیل کرده ومتخصصي که با  حداقل دستمزد در مشاغل حاشیهای و سیاه مشغول به کارند. بیش از یک میلیون و هشتصد هزار زن سرپرست خانوار در ایران در بی حقوقی مطلق بار سنگین هزینههای زندگی و مصائب اجتماعی ناشي از آن، بار سنگین زن بودن به عنوان مادر و مسئول خانواده رابه دوش میکشند. وضعیت اقتصادی لایههای پایینی زنان از جمله زنان کارگر و مزد بگیر به اسف بارترین شكل خود رسیده وآنان را در معرض آسیبهای فراوان اجتماعی قرار داده است. زنان کارگر، معلم، پرستار، كارمند و سایر مزدبگیران، محروم از تمامی قوانین حمایتی در بدترین شرایط کاری استثمار میشوند و خیل عظیم بیکاری، طبق معمول ِ مناسبات سرمایه داری كه همواره  ابتدا زنان را در برمي‌گيرد، فقر را در جامعه‌امان هر چه بیشتر  زنانه مي‌كند و آنان را همچنان در ردیف اول استثمار شوندگان  قرار داده است.
بار دیگر از 8 مارس سخن می گوییم، در زمانی که قوانین ضد زن اسلامی آخرین بقایای حقوق زنان را به تاراج برده و آنان را به بردگانی محروم از هر گونه حقوق انسانی تبدیل نموده است. این قوانین تبعیض آمیز در زمینه های مختلف از جمله آموزش و پرورش، خروج از کشور، استخدام، قوانین مربوط به ارث، ازدواج، طلاق، حضانت فرزندان، و غیره حاکم شده است. بر اساس لایحه جدید گذرنامه، زنان مجرد زیر چهل سال برای صدور گذرنامه ملزم به کسب اجازه از ولی قهری یا حاکم شرع هستند. بر طبق قانون جدید مجازات اسلامی، سن مسئولیت کیفری زنان همچنان 9 سال تعیین شده، مجازات سنگسار به نهادهای پشت پرده همچون فقهای شرع و ولی فقیه ارجاع شده، در واقع به جای حذف این مجازات غیر انسانی تنها آن را از ویترین قوانین کیفری خارج نمودهاند. در عین حال قتلهای ناموسی، فحشا، تجاوزهای وحشیانه، رواج ازدواج کودکان حتی زیر ده سال،زنان را به ابزاری جنسی در دست سیستم قرون وسطایی اسلامی بدل نموده است. خشونت بر علیه زنان بیداد میکند و انحطاط معیارهای انسانی، زنان را درمعرض خشونتآمیزترین برخوردها قرار داده و هیچ نهاد و قانونی هم در جهت حمایت از زنان وجود ندارد و بازهم همانند مناسبات همیشگی سیستمهای طبقاتی مردسالار،این زنان هستند که  هرچه بیشتر در معرض خشونتهای مختلف قرار میگيرند. تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها و مراکز آموزشی سدی غيرقابل عبور برای دختران ایجاد نموده و آنها را ازحق ابتدايي خود، یعنی آموزش در رشته دلخواه محروم نموده است. در سال 91 سی و شش دانشگاه، دانشجویان دختر را نپذیرفته و در هفتاد و هفت رشته دانشگاهی دختران حق انتخاب رشته را نداشتهاند. در شهرهای مختلف از جمله مشهد، کرمان، سمنان دانشگاههای دخترانه به منظور جداسازی جنسیتی، در حال راهاندازی است. این تبعیضات نه تنها در دانشگاههای دولتی بلکه در دانشگاه آزاد هم اجرا شده است.
زنان ایران بار دیگر از 8 مارس سخن میگویند، از عمق  مناسبات ظالمانهی استثمار و سلطهای که در آن همپای سایر اقشار مردم  رنج میکشند و تبعیض زن بودن را در سیستم عقبماندهی اسلامی، با گوشت و پوست خود احساس میکنند. آنچه را که در آمار، سبب شده ایران از صد و سی وپنج کشورجهان رتبه صد وبیست و هفتم رادر زمینه نابرابری جنسیتی  داشته باشد ما زنان در هر لحظه و هر نفس، لمس می کنیم، تحمل میکنیم، زندگی میکنیم، اما همچنان به مقاومت و مبارزه ادامه مي‌دهيم. ما در این روز از زنان و مردان مبارز و آزادهای سخن میگوییم که در زندانهای قرون وسطایی اسلامی در بنداند. ما بویژه  ازمردان و زنان گمنام بیشماری یاد میکنیم  که زندانی شدند، شکنجه شدند، مورد تجاوز و سنگسار قرار گرفتند بیآنکه نامی و نشانی از آنان باشد. ما از عمق این سیاهی، روز جهانی زن را گرامی میداریم، چه هراس که ما زنانی هستیم که در جنبش مشروطه اسلحه به دست مبارزه کردیم، هرچند تاریخ مردسالار این مبارزات را در هیچ جا ثبت نکرد. ما زنانی هستیم که دروقایع سال 32، سال 57، سال 88 پیشگامان مبارزه بودیم. ما یقین داریم علیرغم آنکه سیستم  با سرکوب،تبانی و ساخت و پاخت با آمریکا و سایر قدرتهای جهانی توانسته تا کنون خود را  سرپا نگه دارد اما نتوانسته شعلههای  مبارزات زنان را خاموش كند. ما بر اين باوريم که اگر اختلافي بين حاكمين اسلامي با امریکا وقدرتهاي سرمايه جهاني هست بر سرمیزان بهره بردن از منافع و غنائم است. هر چند که آمریکا با آلترناتیوسازی های گاه و بیگاه خود نشان داده است که  نیروهای مختلفی اعم از سلطنتطلب، لیبرال، اصلاح طلب را در آستین دارد که هر وقت خواست آن‌ها را رو کند و با رسانه ها و تبلیغات گستردهای که در اختیار دارد می تواند در انظار جهانی یک شبه  آنها را  نیروهايی ترقیخواه و مردمی جلوه دهد. آلترناتیوهایی که هیچ گونه ارتباطی با مردم ایران ندارند، مردم را نمیشناسند و مشکلات آنان را نمیدانند.  خارج از گود نشسته‌اند و با حمایت قدرتهای جهانی برای مردم دربند و زجرکشیدهی ایران نسخه میپیچند، غافل از آنکه تنها نیروهایی میتوانند و قادراند با مردم باشند که از میان مردم سرچشمه گرفته، با مبارزات آنان همرا ه بوده و هیچ اتکایی به قدرتهاي جهانی نداشته باشند.
ما زناني ديگر باور داريم كه تا محو كامل مالكيت خصوصي، استثمار، مردسالاری و هر گونه سلطه اعم از جنسيتي، طبقاتي، مليتي، قومي، ن‍‍‍ژادي، مذهبي و غيره، رهايي زنان ممكن نخواهد بود و اولين قدم در اين راه را سرنگوني ديكتاتوري اسلامي ميدانيم. موفقیت در اين مسير از طریق تلاش در جهت ايجاد تشكلهاي مردمي از پايين، از ميان مردم و توسط مردم، از به میدان آمدن زنان زحمتکش، زنان حاشیهنشین و ایجاد تعاونیها و انجمنهای خودیاری و توانمندسازی آنان، ایجاد تشكلات مستقل زنان از جمله تشكلات مستقل زنان كارگر، زنان خانه دارِ محلات كارگري، زنان معلم، پرستار، دانشجو، خانه دار و... امكان پذير خواهد بود. اين تشكلها امکان تمركز بر روي خواستهاي ملموس و بي واسطه زنان را فراهم ميآورند. شكلگيري اين تشكلها ميتواند همچنين سبب پيوند جنبش زنان با توده زنان و مبارزات آنان در كوچه و خيابان، محلكار، مدارس و دانشگاهها گردد. ما زناني ديگر مطالبات خاص زنان را كه هم سو و در راستاي مطالبات عمومي مطرح است به شرح زیراعلام می کنیم و اميد داريم كه بتوانيم ضمن تلاش در جهت دستیابی به مطالبات زیر، مبارزه  براي رسيدن به مطالبات حداكثري خود يعني محو كامل هر گونه سلطه و استثمار را ادامه دهيم:
1.     جدايي دين از حكومت و استقرار جامعهاي دموكراتيك و عاري از هر گونه تبعيض و نابرابري جنسيتي، طبقاتي، مذهبي، ‌قومي، ملي و ... كه ضامن حقوق زنان به شرح زير باشد:
2.     الغاي قوانين زن ستيز از جمله لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز دراجتماع، خانواده، آموزش و پرورش، رسانهها، قوانین مربوط به ارث، ازدواج، طلاق، حضانت فرزندان، تحصیل در دانشگاه ها، اشتغال، خروج ازکشور و ....
3.     به رسميت شناختن حق زنان بر بدنشان از جمله: الغاي حجاب اجباري، تامين آزادي پوشش و آزادي سقط ‌جنين؛
4.     مبارزه با باورها، فرهنگ و سنتهاي زن ستيز در اجتماع، محل كار، خانواده، رسانه ها، مراكز آموزشي و ....
5.     دستمزد مساوي براي زنان در مقابل كار برابر و ايجاد فرصتهاي شغلي يكسان با مردان ؛
6.     آزادي بيان انديشه، رسانه، تشكل، تجمع و تظاهرات ؛
7.     آزادي كليه زندانيان سیاسي.  این خواسته به ویژه در شرایط کنونی که تعداد زیادی از مبارزین مدافع حقوق  زنان، کارگران، روزنامه نگاران، دانشجویان، اقليتهاي مذهبي، قومي و ملي دربندند از اولویتی خاصبرخورداربوده و از ضروریترین مطالباتي است كه بايد عملي گردد. همچنین لغو احكام اعدام، سنگسار، قصاص و هر نوع شكنجه،
8.     ريشه كن كردن فقر، فحشا، اعتياد و ....
9.     محاكمه آمرين و عاملين جنايات از سه دهه گذشته تا کنون و تامين حقوق و مطالبات بازماندگان اين جنايتها.
                            
زنانی دیگر
اسفند 1391

هیچ نظری موجود نیست: